ترس در كودكان

مشاوره روان پزشكي

كودك من اضطراب دارد يا عاديست؟

۳۳ بازديد

قبل از فكر كردن در مورد اختلالات هيجاني كودك، بهتر است از خود بپرسيد: كودك من اضطراب دارد يا عاديست؟ آيا هيچ گاه به شدت احساس نگراني يا ناراحتي شديد هيجاني نكرده ام؟ به احتمال زياد پاسخ مثبت است!
همه ما اين قبيل هيجان ها را تجربه كرده ايم و اين تجربه ها به تنهايي دليل كافي براي دادن اين حكم نيست كه نابهنجاري يا نقص در شخصيت و منش وجود دارد. كودكان نيز ترس و اضطراب-همان چالش هاي هيجاني طبيعي- دارند و اين ترس و اضطراب تنها زماني كه شديد، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتي از اختلال روانشناختي است.
طي پنجاه سال گذشته، يافته هاي پژوهشي همگي نشان ميدهند كه ترس و اضطراب در كودكي امري معمول و شايع است (جرسيلد و هولمز، ۱۹۳۵، لاپاس ومونك، ۱۹۵۸، مك فارلن، آلن و هانزيك، ۱۹۵۴، اولندايك و كينگ، ۱۹۹۱، به نقل از كندال، ۱۳۸۹). تحقيقات قديمي تر مثل تحقيق جرسيلد و هولمز (۱۹۳۵) شيوع ترس و اضطراب را به خوبي اثبات كرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند كه ممكن است كودكان و نوجوانان ۹ تا ۱۳، نوعي ترس شديد با نگراني جدي تجربه كنند. به نظر مي رسد پيچيدگي هاي ترس كودكان با رسيدن به ۸ سالگي كه همراه تحول شناختي كودك و افزايش توانايي او براي استدلال و توسعه پيام هاي منفي ممكن و نتايج در اينده مي باشد افزايش مي يابد. هم چنين منابع اوليه ترس و اضطراب با مراحل تحولي در زندگي تغيير مي يابد. بايد توجه داشت همراه با تحول ميزان ترس هاي گزارش شده كودكان كاسته مي شود و كانون ترس تغيير مي يابد.
همراه با جريان رشد نوع ترس ها نيز تغيير مي كند، يعني در سنين متفاوت ترس هاي متفاوتي مطرح مي شود. مثلا كودكان ۸ ماهه تا ۲ساله از جداشدن از مراقبان خود مي ترسند، اما اين ترس بين ۱ تا ۲ سالگي كاهش مي يابد. بين ۲ تا ۴ سالگي از شدت دلبستگي كاسته مي شود وترس هاي ديگري مانند ترس از حيوانات وتاريكي ظاهر مي شود. بين ۴ تا ۶ سالگي، قدرت تصور و تصويرسازي كودك رشد مي كند و تصويرهايي از ارواح، هيولاهاي نيمه انسان-نيمه حيوان و صداهاي غيرقابل توضيح در شب را مي سازد. بعد از۶ سالگي كودك احتمالا بيشتر از آسيب، مرگ يا بلاياي طبيعي مي ترسد. هم نوجوانان سفيدپوست و هم نوجوانان آمريكايي آفريقايي تبار ترس هايي مشابه درباره صدمه ديدن خود يا ديگران ابراز مي كنند، كودك با نزديك شدن به دوران نوجواني،ممكن است از پذيرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.
جدول: ترس ها و اضطراب هاي مرتبط با سطوح سني مختلف در كودكان
سن كانون ترس يا اضطراب۰-۶ ماهگي عدم حمايت، صداي بلند، محرك هاي حسي شديد۶-۹ ماهگي غريبه ها، محرك هاي ناگهاني يا غير قابل انتظار (مثل صداها)۱ سالگي جدايي از فردي كه از كودك مراقب مي كند، آسيب ديدن، توالت رفتن و غريبه ها۳ سالگي حيوانات، ماسك ها، تنها ماندن، جدايي از والدين۴ سالگي تاريكي، حيوانات و سر و صدا۵ سالگي حيوانات، افراد بد، تاريكي و جدايي از والدين۶ سالگي غول ها، جادوگرها و ديگر افراد غير عادي، صدمات جسمي، رعد و برق و تندر، جدايي از والدين (براي مثال هنگام رفتن به مدرسه)۷-۸ سالگي غول ها، جادوگرها و ديگر افراد غير عادي، (مثلا انهايي كه در كتاب ها و فيلم ها هستند) وقايع غير عادي موجود در رسانه ها و فيلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاري و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسيب ها.منبع: آلن ديك، ۱۹۸۳
محيط اجتماعي در پهنه زندگي چالش هاي متفاوتي را پيش روي ما مي گذارد كه مستلزم رشد مهارت ها، باورها يا احساسات جديد است. طي دوران كودكي ترس ها و اضطراب ها اين قبيل چالش ها را به وجود مي آورند. كودكان با فراگيري روش هاي مقابله با موقعيت هاي اضطراب زا و ترس آور اين دوران، نحوه كنار آمدن با ترس ها و اضطراب هاي زندگي آتي را مي آموزند. براي مثال اذعان به ترس، رويارويي و سپس مقابله با آن، و در نهايت نترسيدن در واقع توالي رشد كودك است تا در آينده براي مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.


بر اساس متون و ادبيات تحولي، بسيار معقول است كه كودكان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب هاي مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسيب پذيرتر باشند. با وجود اين، چه چيزي واكنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس باليني جدا مي سازد؟ متخصصان باليني دستورالعمل هايي را براي متمايز كردن واكنش ترس طبيعي از شرايط اضطرابي كه از نظر شدت، فراواني، محتوا، دفعات و نشانه هاي اضطرابي با همتايان بهنجار خود متفاوت هستند تهيه كرده اند (كندال، ۲۰۰۰).
شدت واكنش ترس بيش از انست كه براي مقابله با موقعيت لازم است. براي مثال ممكن است كودكي را كه هنگام معاينه شدن توسط پزشك، لگد مي زند، تكان مي خورد و گريه مي كند، به عنوان كودك هراسان مشخص كنيم.واكنش ترس با فراواني زيادي رخ مي دهد، و از راه اطلاع دادن و اطمينان دادن به فرد كاهش نمي يابد. بسياري از والدين شكايت دارند كه ترس كودكان با هيچ نوع اطمينان خاطر دادني به انها كاهش نمي يابد.محتواي اين واكنش هاي ترس بر محرك ها يا موقعيت هاي بي خطر متمركز است، به عبارت ديگر موقعيت هايي هستند كه به هيچ وجه خطري را ايجاد نمي كنند. چنين محرك هايي شامل ترس از مدرسه رفتن، صداهايي مانند بمب يا بالا رفتن از اسانسور است.به نظر مي رسد كه واكنش ترس خود به خود بوده و وراي كنترل عمدي كودك است.واكنش ترس به فرار يا اجتناب از موقعيت منجر مي شود. براي مثال كودكي كه هنگام بارش باران هاي شديد از تنها ماندن در خانه اجتناب كند، به عنوان كودكي كه از رعد و برق و تندر هراس دارد مد نظر قرار مي گيرد.

منبع:كانون مشاوران ايران-كودك من اضطراب دارد يا عاديست؟

كودك ترسو

۲۲ بازديد

ترس انواع مختلفي دارد كه بسياري از افراد در جنبه هاي مختلف زندگي خود با آن مواجه مي شوند. ترس از قرار گرفتن در يك محيط باز، ترس از قرار گرفتن در يك جمع، ترس از قرار گرفتن در محيط تاريك، ترس از برقراري ارتباط با جنس مخالف، ترس از قرار گرفتن در فضايي بسته و تنگ، ترس از سخنراني در حضور جمع و هزاران ترس ديگر وجود دارند كه بسياري از افراد را در طول زندگي آزار مي دهند. ترس تنها مختص بزرگسالان نيست بلكه در كودكان نيز مي تواند به طور باورنكردني وجود داشته باشد.
نكته بسيار مهم در مورد ترس اين است كه ترس فقط در صورتي كه از حالت نرمال خود خارج شود ترس ناميده مي شود به طور مثال اگر يك كودك از ارتفاع بالا در نوك يك قله بترسد نمي توان او را كودك ترسو ناميد اما اگر يك كودك در حضور خانواده خود جرات رفتن به اتاق خودش را نداشته باشد و از تنهايي و تاريكي در اتاقش به شدت وحشت داشته باشد مي شود او را در زمره كودكان ترسو قرار داد.


نكته مهم در كاهش ترس در كودك ترسو اين است كه بايد او را به تدريج با اين كار اشنا نمود مثلا اگر او از شنا كردن در عمق يك متري مي ترسد ابتدا لازم است تا در عمق سي سانتي قرار گرفته و ارام ارام و با گذشت زمان از او انتظار قرار گرفتن در عمق يك متري را داشت و نه اينكه يكباره او را در درون عمق يك متري پرتاب كرد و گفت ايرادي ندارد و ترسش ريخته مي شود! چرا كه اين كار مي تواند بسيار خطرناك باشد و حتي منجر به مرگ نيز شود. بايد براي كاهش ترس در كودكان ترسو با ان ها همراه شد مثلا در مثال بالا اگر پدر به ارامي دست فرزند خود را بگيرد و او را با محيط استخر و آب آشنا نمايد كودك كم كم مي تواند به  شرايط عادت كرده و ترسش فرو مي ريزد اما تصور كنيد كه پدري به  جاي اين كار به يكباره فرزند خود را در درون اب بيندازد. در واقع در صورت بروز چنين اتفاقي كودك به پدر و يا مادر بي اعتماد شده و ترسي ديگر در او به وجود مي آيد كه ترس از والدين است و اگر او به اين مرحله برسد نه تنها بسياري از ترس هايش خوب نمي شود بلكه بدتر نيز خواهد شد و ديگر به هيچ نحوي نمي توان به راحتي ترس ها را در او از بين برد و به او كمك كرد. استفاده از واژه هاي مثبتي مانند ” مي دونستم كه تو ميتوني” مطمنم كه تو شجاعي” و اين قبيل عبارات مي تواند اعتماد به نفس را در كودك افزايش داده و هم چنين مثالهايي از قهرمانان شخصيت هايي كه فرزند در كارتون و فيلم و با داستان خوانده بسيار مهم مي باشد. مثلا بگوييد ” پسرم مثل فلان قهرمان شجاع است” البته اين نكته را بايد دقت نمود كه كودك نبايد حس كند كه تحت فشار است بلكه به آرامي و ظرافت بايد اين موارد به او گفته  شود. نكته مهم بعدي اين است كه اگر كودك ترسو از مواجهه با ترس فرار كرد يك امر طبيعي است و نبايد حمايت شما از بين رود چرا كه در اين صورت او احساس ترس بيشتري نموده و ممكن است كه به طور كلي اعتماد به نفسش از بين برود پس نياز است تا دائما او حس كند كه شما به عنوان حامي و پشتيبان او هستيد حتي اگر او هنوز آمادگي شكست ترس و مواجهه شدن با آن را به خوبي نداشته باشد.
نكته مهم ديگر اين است كه مي بايست صبور باشد و فرصت هاي زيادي به فرزند خود بدهيد مثلا اگر او نتوانست با ترسش مقابله كند به او بگوييد” هيچ ايرادي ندارد هنوز هم فرصت داري” اين جمله به او مي فهماند كه تسليم شدن معنايي ندارد و همواره بايد اميدوار بود. مورد مهم ديگر اين است كه هرگز نبايد ترس ها را در يك كودك ترسو كم انگاشته و آن ها را مسخره نمود چرا كه جنس ترس در آن ها با بزرگسالان متفاوت است مثلا نبايد به او بگوييد” تو كه ديگر بچه نيستي، اين كه ترسي ندارد” و به جاي آن مي شود گفت” من هم از برخي چيزها مي ترسم كه شايد تو نترسي” اما ترس نمي تواند من را شكست دهد و نكته مهم هم همين است كه كودك بفهمد كه مي تواند بزرگترين ترس ها را نيز شكست داده و راحت شود. در نهايت و در صورت رعايت موارد گفته شده اگر باز هم كودك ترس هاي زيادي دارد كه روند زندگي اش را مختل نموده مشاوره با متخصصان روانشناسي مي تواند بسيار مفيد و راهگشا باشد.

منبع:كانون مشاوران ايران-كودك ترسو